پیرمرد دانا


ÏÑÈÇÑå ÓÇíÊ

به سایت خنده دارترین خوش آمدید
ÂãÇÑ ÓÇíÊ
ÂãÇÑ ãØÇáÈ
˜á ãØÇáÈ : 613
˜á äÙÑÇÊ : 23
ÂãÇÑ ˜ÇÑÈÑÇä
ÇÝÑÇÏ ÂäáÇíä : [Online]
ÊÚÏÇÏ ÇÚÖÇ : 1

˜ÇÑÈÑÇä ÂäáÇíä

ÂãÇÑ ÈÇÒÏíÏ
ÈÇÒÏíÏ ÇãÑæÒ : 187
ÈÇÑÏíÏ ÏíÑæÒ : 292
æá ÇãÑæÒ : [Google_Day]
æá ÏíÑæÒ : [Google_Yesterday]
ÈÇÒÏíÏ åÝÊå : 187
ÈÇÒÏíÏ ãÇå : 1194
ÈÇÒÏíÏ ÓÇá : 4447
ÈÇÒÏíÏ ˜áí : 17822
ÇØáÇÚÇÊ ˜ÇÑÈÑí

ÚÖæ ÔæíÏ

نام کاربری
رمز عبور

ÝÑÇãæÔí ÑãÒ ÚÈæÑ¿

ÚÖæíÊ ÓÑíÚ <> ãäæí ˜ÇÑÈÑí

ÎæÔ ÂãÏí :
ÂÎÑíä æÑæÏ:/user/profile
äÇã ˜ÇÑÈÑí : /user/edit
äá ˜ÇÑÈÑí
ãÔÇåÏå ÑæÝÇíá
ÇÑÓÇá ÓÊ ÌÏíÏ
æíÑÇíÔ ÑæÝÇíá
ÎÑæÌ ÇÒ ÓÇíÊ
>
ãæÖæÚÇÊ
چیزایی که رو مخمونه
داستان
فالخند
ÂÑÔíæ
ãØÇáÈ ÑÈÇÒÏíÏ
ãØÇáÈ ÊÕÇÏÝí
˜ÏåÇí ÇÎÊÕÇÕí

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 187
بازدید دیروز : 292
بازدید هفته : 187
بازدید ماه : 1194
بازدید کل : 17822
تعداد مطالب : 613
تعداد نظرات : 23
تعداد آنلاین : 1



ÏÑÈÇÑå ÓÇíÊ

به سایت خنده دارترین خوش آمدید
ÇØáÇÚÇÊ ˜ÇÑÈÑí

ÚÖæ ÔæíÏ

نام کاربری
رمز عبور

ÝÑÇãæÔí ÑãÒ ÚÈæÑ¿

ÚÖæíÊ ÓÑíÚ <> ãäæí ˜ÇÑÈÑí

ÎæÔ ÂãÏí :
ÂÎÑíä æÑæÏ:/user/profile
äÇã ˜ÇÑÈÑí : /user/edit
äá ˜ÇÑÈÑí
ãÔÇåÏå ÑæÝÇíá
ÇÑÓÇá ÓÊ ÌÏíÏ
æíÑÇíÔ ÑæÝÇíá
ÎÑæÌ ÇÒ ÓÇíÊ
>
ãæÖæÚÇÊ
چیزایی که رو مخمونه
داستان
فالخند
ÂÑÔíæ
ãØÇáÈ ÑÈÇÒÏíÏ
ãØÇáÈ ÊÕÇÏÝí

ÂÎÑíä ÇÑÓÇá åÇí ÇäÌãä

ÚäæÇä ÇÓÎ ÈÇÒÏíÏ ÊæÓØ
ForumPostCountAnswer [ForumPostLastAuthor] [] [loxblog]


http://www.naabrestaurant.com/ghazaye_rouh/wp-content/uploads/2009/02/ghodrate-andishe.jpg

پیرمردی ۹۲ ساله که سر و وضع مرتبی داشت در حال انتقال به خانه سالمندان بود.

همسر ۷۰ ساله‌اش به تازگی درگذشته بود و او مجبور بود خانه‌اش را ترک کند.

.پس از چند ساعت انتظار در سرسرای خانه سالمندان، به او گفته شد که اتاقش حاضر است. پیرمرد لبخندی بر لب آورد.

همین طور که عصا زنان به طرف آسانسور می‌رفت، به او توضیح دادم که اتاقش خیلی کوچک است و به جای پرده، روی پنجره‌هایش کاغذ چسبانده شده است.

پیرمرد درست مثل بچه‌ای که اسباب‌بازی تازه‌ای به او داده باشند با شوق و اشتیاق فراوان گفت: «خیلی دوستش دارم.»

به او گفتم: ولی شما هنوز اتاقتان را ندیده‌اید! چند لحظه صبر کنید الآن می‌رسیم. 

او گفت: به دیدن و ندیدن ربطی ندارد. 

شادی چیزی است که من از پیش انتخاب کرده‌ام. این که من اتاق را دوست داشته باشم یانداشته باشم به مبلمان و دکور و … بستگی ندارد بلکه به این بستگی دارد که تصمیم بگیرم چگونه به آن نگاه کنم.

من پیش خودم تصمیم گرفته‌ام که اتاق را دوست داشته باشم. این تصمیمی است که هر روز صبح که از خواب بیدار می‌شوم می‌گیرم.

من دو کار می‌توانم بکنم. یکی این که تمام روز را در رختخواب بمانم و مشکلات قسمت‌های مختلف بدنم که دیگر خوب کار نمی‌کنند را بشمارم، یا آن که از جا برخیزم و به خاطر آن قسمت‌هایی که هنوز درست کار می‌کنند شکرگزار باشم.

هر روز، هدیه‌ای است که به من داده می‌شود و من تا وقتی که بتوانم چشمانم را باز کنم، بر روی روز جدید و تمام خاطرات خوشی که در طول زندگی داشته‌ام تمرکز خواهم کرد.

سن زیاد مثل یک حساب بانکی است. آنچه را که در طول زندگی ذخیره کرده باشید می‌توانید بعداً برداشت کنید.

بدین خاطر، راهنمایی من به تو این است که هر چه می‌توانی شادی‌های زندگی را در حساب بانکی حافظه‌ات ذخیره کنی.

.

از مشارکت تو در پر کردن حسابم با خاطره‌های شاد و شیرین تشکر می‌کنم. هیچ می‌دانی که من هنوز هم در حال ذخیره کردن در این حساب هستم؟ …




نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ÇãÊíÇÒ : äÊíÌå : ÇãÊíÇÒ ÊæÓØ äÝÑ ãÌãæÚ ÇãÊíÇÒ :


äãÇíÔ Çíä ˜Ï ÝÞØ ÏÑ ÇÏÇãå ãØáÈ

ÈÇÒÏíÏ : 312
äæíÓäÏå : محمد علی عابدی | äÙÑÇÊ ()

ãØÇáÈ ãÑÊÈØ


ÂÎÑíä ãØÇáÈ ÇÑÓÇáí

ÇÑÓÇá äÙÑ ÈÑÇí Çíä ãØáÈ

Çíä äÙÑ ÊæÓØ [Comment_Author] ÏÑ ÊÇÑíÎ [Comment_Date] æ [Comment_Time] ÏÞíÞå ÇÑÓÇá ÔÏå ÇÓÊ

[Comment_Gavator]

[Comment_Content]


[Comment_Form] [Comment_Page]
?
äæíÓäϐÇä
ÎÈÑäÇãå
    ÈÑÇí ÇØáÇÚ ÇÒ ÂÏíÊ ÔÏä ÓÇíÊ ÏÑ ÎÈÑäÇãå ÓÇíÊ ÚÖæ ÔæíÏ ÊÇ ÌÏíÏÊÑíä ãØÇáÈ Èå Çíãíá ÔãÇ ÇÑÓÇá ÔæÏ



Ê ÈǘÓ
    <-MyChatBox->
áíä˜ ÏæÓÊÇä
íæäÏåÇí ÑæÒÇäå
ÊÈÇÏá áíä˜ åæÔãäÏ
ÔÊíÈÇäí
?